وبلاگ شخصی من وبلاگ وحید جنتی پیامبر اسلام(ص) در کلام سلیمان(ع) Posted: 09 Jan 2015 03:19 PM PST در همۀ ادیان حقیقی و حتی در فلسفۀ یونان، از مردی سخن میرود که مخلوق اول در آفرینش است؛ انسانی که خداوند روح او را قبل از هر چیزی آفرید و وی را رئیس این جهان کرد. او قبل از آنکه به طور جسمانی به این جهان بیاید ناظر فعّال اعمال بشر بوده است. همۀ انبیاء در میان قوم خود او را به عنوان «منجی جهان» معرفی کردهاند و به آمدن او بشارت دادهاند. لذا همۀ اقوام جهان منتظر آمدن بزرگترین پیامبر خدا هستند. خصوصیت منجی در این است که خداوند داوریِ روز جزا را به او سپرده. او مخلوق نخست است و «شاهد» اعمال انسانها. انبیاء به مردم تعلیم دادهاند که هر کس به او ایمان آورَد حتی اگر کار خوبی نیز نکرده باشد در نهایت از دوزخ بیرون خواهد آمد. در عوض، کافران به او جاویدان در جهنم خواهند ماند. او صادر اول، عقل کل، نور جهان، واسطۀ فیض، خلیفه الله و ریسمان اتصال زمین و آسمان است. همۀ انبیاء محدود به زمان و مکان و قومیت خود هستند اما او رسول مطلق خدا است، برای همۀ زمانها و همۀ مکانها و برای همۀ انسانها. مخلوق اول در آفرینش اولین انسانی که بر زمین آمد حجت خدا بود و آخرین کسی هم که از آن رخت بر میبندد حجت خدا است. حق تعالی میان خود و مخلوقاتش «واسطه»ای قرار داده که از بُعد روحانی، به خداوند شبیه است و از بعد جسمانی خلقتش به ما انسانها. این «واسطه» (Mediator)، همان مخلوق اول خداوند در آفرینش، برترین انسان و غایت الغایات وجود است. فقط با این واسطه است که میتوان به حضرت حق، تقرب جست. کمال ما انسانها شباهت جستن به این مخلوق اعلای خدای تعالی است؛ و هر که بدو شبیهتر، انسانتر. اقوام و امتهای جهان به تعلیم پیامبران، مخلوق نخست را میشناختند. او در نزد یونانیان با نام لوگوسLogos (عقل کل) معروف بوده است. اقوام سامینژاد او را صوفیا (Sophia) مینامیدند که به معنای «عقل کل» آمده است.[۱] در حدود پانصد سال قبل از میلاد، عدهای از موحّدان یونان که از بتپرستی هموطنان خود بیزار بودند انجمن دوستداران صوفیا (philo-Sophia) را بنیان گذاشتند. مکتب آنها به «فلصفه» مشهور شد. آنها مردم را دعوت میکردند تا به سخنان عقل کل (صوفیا) گوش بسپارند و او را ستایش کنند. تالس، هراکلیتوس و پارمنیدس از بنیانگذاران فلصفه بودند. تعلیمات آنها در ستایش عقل بیرونی (صوفیا یا لوگوس) موضوع اصلی فلصفه بود و لذا حکمای بعدی بدون استثناء از او سخن گفتهاند و وجوه مختلف این حقیقت را بسط دادهاند: سقراط، افلاطون، ارسطو، رواقیان، نوافلاطونیان و غیره. بعدها فلسفه از این حقیقت دور افتاد و این مکتب را بر عقل بشری مبتنی کرد. فلاسفۀ متأخر از این حقیقت با عنوان «روح جهانی» (universal soul) یاد میکنند، یعنی روحی که در همۀ جهان حضور دارد. مخلوق اول در قوم یهود با نامها و القاب مختلفی شناخته میشده است: منجی یا ماشیَح (Messiah) ، روح خدا، بنده خدا، مخلوق اول، نور خدا، پادشاه یا رئیس جهان، رسول خدا و برگزیده او، پیامبر وعدهشده از ذریه ابراهیم، وجه الله، و خصوصیات عظیم دیگر. غایت ما در این مقال، اثبات این موضوع است که چنین موجودی نه تنها حقیقی است بلکه هر یک از این اسامی و عناوین، وجهی از وجوه با عظمت این مخلوق کامل خداوند را معرفی میکنند. و ثانیاً اینکه عالمان و عرفای قوم یهود، همگی مخلوق نخستین خدا را حمد و ستایش میکردند و به واسطه شناخت او بود که به معرفت خدای تعالی نائل میگشتند. مخلوق اول در دین یهود در میراث دینی یهودیان و مسیحیان، مطالب صحیحِ بسیاری دربارۀ مخلوق نخست خداوند یافت میشود. مفهوم منجی و خصوصیات او که در فوق مذکور آمد همگی برگرفته از تورات و انجیل است و دین اسلام نیز آنها را تأیید میکند. نزاع این ادیان از زمانی شکل میگیرد که میخواهند برای این شخص مصداق تعیین کنند. یهودیان میگویند که منجی (ماشیَح) هنوز ظهور نکرده، مسیحیان وی را حضرت عیسی(ع) قلمداد میکنند و مسلمانان خصوصیات آن جناب را بر حضرت رسولالله(ص) منطبق میدانند. در سنت یهود برای مخلوق خدای تعالی در آفرینش، سه تعبیر به کار رفته است: نور، عقل و ماشیح (منجی). جالب توجه است که در روایات اسلامی نیز مخلوق اول با همین سه تعبیر معرفی شده است: نور، عقل و حقیقت محمدیه (مخلوق اول در اسلام، موضوع مقالۀ دیگری است). در ابتدای تورات کنونی آمده است که خداوند در روز اول آفرینش «نور» را آفرید و او را نیکو یافت [سفر پیدایش ۱/ ۳ و ۴]. در کتاب امثال سلیمان در مجموعه عهد عتیق، سخنانی از قول حکمت (Wisdom) مذکور است که او خود را اولین مخلوق خدای تعالی معرفی میکند. علمای یهود بر این حقیقت صحّه گذاشته و چنین گفتهاند:
اما در جای دیگری از تلمود، از یک انسان کامل و عظیمالشأن با لقب ماشیح (منجی یا پادشاه جهان) به عنوان مخلوق اول خدای تعالی یاد شده است:
در ادامه دکتر کهن، گردآورنده این کتاب از تلمود، چنین نوشته است:
در کتاب امثال سلیمان از مجموعه عهد عتیق، سخنانی از قول حکمت (عقل کل) نقل شده که او خود را مخلوق نخست خدای تعالی معرفی میکند:
بدین سان میتوان گفت که مخلوق نخست، معمارِ این جهان نیز هست زیرا خدای تعالی به وساطت و نظارت او، جهان را آفرید و تدبیر امور مخلوقات را به وی سپرد. او عقل کامل است و انسانها بهره عقل خود را از او گرفتهاند. به سخن مخلوق نخست گوش بسپاریم که حضرت سلیمان(ع) از او شنوده و نقل کرده است:
همانطور که پیداست این عقل در جهان به طور روحانی حاضر است. او بهترین چیزی است که در دنیا میشود آن را جست و طلب کرد. حضرت آدم(ع) پس از او بود که حیات یافت و صاحب فهم شد. منجی در کلمات سلیمان(ع) حضرت سلیمان(ع) هنوز نوجوان نشده بود که خداوند در رؤیای صادقه از او خواست تا میان «حکمت» و «حکومت»، یکی را برگزیند. او حکمت را طلبید و خداوند علاوه بر آن، حکومت پدرش داوود(ع) را نیز به او به ارثیت داد.
وقتی که حضرت داوود(ع) از دنیا رفت، سلیمان(ع) نوجوان بود. او با این حکمت خداداد توانست به درستی حکومت کند. در تمام مدت حکومت وی، جنگی در نگرفت و صلح و امنیت در سراسر فلسطین حکمفرما بود. خداوند به درخواست دیگر سلیمان پاسخ داد و کاری کرد که دهان مخالفانش بسته شود. طبق آنچه قرآن کریم نقل میکند دعای سلیمان(ع) این بودکه خداوند یک حکومت بیبدیل به او عطا فرماید (سورۀ ص/ ۳۵). از امام کاظم(ع) نقل است که مقصود سلیمان آن بود تا مردم بفهمند که حکومت او از جانب خدا است و نه ارث پدرش. لهذا خداوند باد را تحت فرمانش قرار داد، تا به نرمى او را هر جا که بخواهد ببرد، و شیطانها را تحت فرمانش قرار داد تا براى وى بناهای عالى ساختند، و با فرو رفتن در اعماق دریا، جواهرات گرانبها آوردند، و زبان پرندگان را به وی آموخت، و بساط قدرت او را بر پهنه زمین گستراند و پابرجا ساخت. به این ترتیب، مردم فهمیدند که حکومت سلیمان به سلطنت پادشاهانی که مردم بر خود برمىگزینند، و یا حاکمانی که از راه جنگ و ستم بر آنان سلطه یافتهاند، هیچ شباهتى ندارد.[۲] حضرت سلیمان در کتاب امثال در عهد عتیق، از آنچه گوشهایش از دهان حکمت ــ مخلوق نخستین خدای تعالی ــ شنیده برای پسرش حکایت میکند تا او نیز حکمت را بطلبد و به سخنش گوش بسپارد:
سلیمان(ع) پس از آنکه پسر خود را توصیه میکند که «بر عقل خود تکیه مکن» و «خویشتن را حکیم مپندار» [امثال ۳/ ۵ و ۷] او را به حکمت الهی دعوت مینماید:
در سخن سلیمان نبی(ع) دیده میشود که حکمت (عقل)، مخلوق اول خداست و یگانه واسط در امر آفرینش موجودات. اما کتاب دیگری به نام «حکمت سلیمان» به آن حضرت منسوب است که بسا شیرینتر و خواندنیتر و معرفت بخشتر است. گرچه علمای یهود این کتاب را در سنت خود محسوب نمیدارند اما مسیحیان کاتولیک آن را از دیرزمان در شمار کتب قانونی خود قرار دادهاند. این رساله، از جمله هفت کتاب عهد عتیق است که کاتولیکها افزون بر پروتستانها قانونی میدادند. این هفت رساله به طور مجزا به فارسی ترجمه شده است: نگا. کتابهای قانونی ثانی، ترجمه پیروز سیار، نشر نی، تهران، ۱۳۸۰ رسالۀ مورد بحث، «حکمت سلیمان» خوانده شده چون حاوی مناجاتهای حضرت سلیمان با «حکمت» است؛ همان عقل کل و مخلوق نخست خدای تعالی. اشتیاق سلیمان به مؤانست با حکمت، از کلمات این کتاب هویدا است. او حکمت را پرتوی از نور لایزال حق تعالی معرفی میکند که بر گیتی حکم رانده، پیامبران خدای را تربیت مینماید:
خداوند، حکمت را در ابتدای آفرینش خلق کرد و محبوب خود قرار داد و اختیار سایر مخلوقات خویش را بدو سپرد. حکمت، واقف به اسرار خداست و هر چه انسان ــ از علم و کمال و حیات و قدرت ــ بطلبد و میل کند، جملگی به آن حضرت عطا شده تا او به شخص لایق ببخشد. لذا است که حکمت، هم به ذات خود محبوب عارفان است و هم به جهت ثمراتش. چنانکه سلیمان حکمت خواهی خود را چنین شرح میدهد:
همانطور که مشهود است همانا مطلوب حقیقی و تمام مسئلت سلیمان نبی(ع)، مؤانست و دوستی با برترین مخلوق خداوند یعنی حکمت بوده است:
حضرت سلیمان(ع) در ادامه به ذکر تاریخ مخلوق اول میپردازد و حمایتهای او را از انبیاء خدا برمیشمرد و از عقوبت های او بر کافران و فاجران خبر میدهد… امیر اهوارکی کتابنامه: ـ کتاب مقدس، بَیبل سوسایتی، لندن، ۱۹۳۲ ـ کتابهای قانونی ثانی، ترجمه پیروز سیار، نشر نی، تهران، چ ۱، ۱۳۸۰ ـ کهن، دکتر ابراهام (۱۹۴۸)، گنجینهای از تلمود، بینا، تهران، چ ۱،۱۳۵۰ http:/ / en.wikipedia.org/ wiki/ Hagia_Sophia Kirk. G. S. & J. E. Raven & M. Schofield, eds. The Presocratic Philosophers: A Critical History with a Selection of Texts, Cambridge: Cambridge University Press, 1957 پاورقی: Greek: Ἁγία Σοφία, “Holy isdom” Latin: Sancta Sophia or Sancta Sapientia http:/ / en.wikipedia.org/ wiki/ Hagia_Sophia [۲]. شیخ صدوق بن بابویه، معانی الاخبار، ۲ ج، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۲، ۱۳۷۷؛ ج ۲، ص ۳۲۵؛ باب ۴۰۰ ــ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ۱۱۰ ج، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق؛ ج ۱۴، ص ۸۵؛ ابواب قصص سلیمان بن داوود، باب ۶، ح ۱ [۳]. آن حدیث قدسی را به یاد آورید که خطاب به حضرت ختمی مرتبت فرموده است: لولاک لما خلقت الا فلاک. یعنی اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم. عکس نقیض این گزاره چنین میشود که «وقتی افلاک را میآفریدم، تو بودی». ![]() ![]() نظرات شما عزیزان: یک شنبه 21 دی 1393برچسب:پیامبر اسلام(ص) در کلام سلیمان(ع),پیامبر اسلام, کلام سلیمان,سلیمان نبی,سلیمان پیامبر, :: 11:10
وحید جنتی
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |